فسخ نکاح یکی از راههایی است که از گذشتهی دور در شرع برای بر هم زدن ازدواجهایی که زیان آن برای یکی یا هر دوی طرفین واضح بوده، پیشبینی شده است. توجه داشته باشید که طلاق و فسخ نکاح دو امر متفاوت بوده و شرایط یکسانی ندارند. از تفاوتهای آنها میتوان به خطبهی فسخ نکاح و عدم نیاز به حضور دو شاهد عادل برای جاری شدن آن اشاره نمود.
در قانون شرایطی متصور شده که به آن دلایل هر یک از زوجین میتوانند درخواست فسخ نکاح نمایند. مشکلات از طرف مرد شامل مشکلات حاد جنسی و یا نقص عضو اکتسابی در اندامهای یاد شده و از طرف زن، به جز موارد مشابه (که در فقه تحت عناوینی مانند فرن، افضاء،... از آنها یاد شده) مشتمل بر نابینایی کامل، ناهنجاریهای شدید پوستی و یا حرکتی است.
از دیگر موارد منجر به فسخ نکاح میتوان به جنون یکی از طرفین، و یا دوشیزه نبودن آنان، در صورتی که از پیش در عقدنامه بر آن تأکید شده باشد، اشاره کرد. توجه داشته باشید که این شرایط در صورتی میتوانند منجر به فسخ نکاح شوند که یا در حین عقد حادث شده باشند و یا پیش از آن وجود داشته اما از طرف مقابل پنهان شده باشند.
مورد دیگر جاری شدن شرایط فوق تخلفات تدلیس و یا عدم وقوع شرط صفت است. تفاوت این دو مورد در آن است که در تدلیس، همان طور که از نامش پیداست، یکی از زوجین خود را واجد شرایطی اعلام کند که در عالم واقع از آن بیبهره است و در مراحل تالی، دروغ وی مشخص شود. در دیگر سوی شرط صفت است. در این حالت، قبل از ازدواج زوجین روی یکی از خصوصیاتی که دیگری باید داشته باشد توافق میکنند و هیچکدام نیز قصد فریب دیگری را ندارند؛ اما پس از آن مشخص میشود که طرف مدعیله موصوف به صفت مذکور نبود و خود نیز از شرایط خویش بیاطلاع بوده است.
صفت یاد شده حتماً باید حاوی و دربرگیرندهی انتفاع معقول و مشروع باشد. و نیز باید ثابت و نشان داده شود که عقد با اتکا بر تصرف آن صفت بوده است. یعنی فرد با اتکا به خصلت یادشده، با زوج مقابل عقد کرده است. این خصال میتواند دال بر شرایط مادی، اجتماعی و یا شخصیتی و روحی فرد باشد.در این حالت با استناد به ماده 1128 فسخ نکاح امکانپذیر خواهد بود.
البته در برخی از موارد، حق فسخ نکاح از زوجین سلب میگردد. مثلاً ممکن است یکی از موارد بالا محقق بوده، اما امکان مداوای پزشکی برای آن وجود داشته باشد. و یا ثابت شود پیش از عقد، طرف مدعی، از وجود این شرایط اطلاع داشته است.
- ۹۹/۱۱/۲۸